من اهل وفا بودم , من عشق و صفا بودمزاندیشه رها بودم , من مشق خدا بودم( روشنا ) ***من باد ام و من آب امبال و پر آفتاب امدر خواب ام و در تاب املولی وش مهتاب اممن آتش و من خاک امیال و بر افلاک اممی دوزم و می چاک امخنیاگر دل پاک اممن آدم و ذی جودمموجودم و مو جودمزآغاز ازل بودمپایان غزل ، عود امهم موسی این رود امدردانه و مسعودمهم انس ام و جن بودمابلیس ام و مسجود اممن عشق نظر باز امپ,پایان,آغاز,دلبر,طناز,گنجینه ...ادامه مطلب
شبیه من شبیه تو, به آغازی و حالی نوشبیه روشنا, آندم , که شد مسجود یزدانی***کسی را می شناسم من , نه پیدا و, نه پنهان استهمه پنهان , همه پیدا , همه پیدای پنهانیکسی را می شناسم من, که در احوال جانانیدمش خاموش و بی جان است, ره اش انوار کیهانیکسی را می شناسم من, نه سر دارد, نه سوداییحریف ساقی و نوش است, به می خواران دیوانیدم او قبله جان است , دلش معبود ایمانیسرش سر می نهد هردم, به محراب سلیمانیکسی را می شناسم من, که در بهت و پریشانیهزاران نغمه میخواند, برای عقل زندانیتنش آغوش روحانی, دلش انوار رحمانیزپا تا سر مهستانی, ز سر تا پا شبستانی کسی را میشناسم من , نه بیهوش و , نه حیران استبه بیهوشی همه نور و, فراهوش است به حیرانیکسی را می شناسم من , همه حور و , همه شور استهمه عاشق , همه معشوق , همه عشق است, انسانیکسی را می شناسم من , به "سر" پروانه ها داردهمه شمع است , همه شعله, همه پروانه سوزانیکسی را میشناسم من , که او کاشانه و بلبلگلستانی پر از سنبل ,بهار و هم ز, ...ادامه مطلب